English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
commutation zone U ناحیه کموتاسیون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
commutation U کموتاسیون
blitter U عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany U گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
regional <adj.> U ناحیه ای
local <adj.> U ناحیه ای
sector U ناحیه
sectors U ناحیه
district U ناحیه
sympatric U هم ناحیه
zones U ناحیه
zone U ناحیه
subregion U ناحیه
reaches U ناحیه
reached U ناحیه
reach U ناحیه
situs U ناحیه
ranges U ناحیه
ranged U ناحیه
range U ناحیه
demesne U ناحیه
districts U ناحیه
realms U ناحیه
area U ناحیه
partitions U ناحیه
partition U ناحیه
proclimax U ناحیه
wards U ناحیه
ward U ناحیه
regions U ناحیه
reaching U ناحیه
output area U ناحیه
shire U ناحیه
shires U ناحیه
region U ناحیه
realm U ناحیه
areas U ناحیه
naval district U ناحیه دریایی
motor area U ناحیه حرکتی
suppressor area U ناحیه بازدارنده
baffle area U ناحیه کور
sector commander U فرمانده ناحیه
telephone area U ناحیه اتصال
overflow area U ناحیه سرریز
storage area U ناحیه انبارش
active area U ناحیه فعال
skid row U ناحیه پست
area search U جستجوی ناحیه
soft spot U ناحیه نشست
arid area U ناحیه خشک
audio range U ناحیه صوتی
output area U ناحیه خروجی
oral zone U ناحیه دهانی
silva U ناحیه جنگلی
boom swing U ناحیه لرزش
broca's area U ناحیه بروکا
buffer area U ناحیه میانگیر
climatic region U ناحیه اقلیمی
common area U ناحیه مشترک
critical area U ناحیه بحرانی
critical region U ناحیه بحرانی
critical region U ناحیه شاخص
genital zone U ناحیه تناسلی
magnetic domain U ناحیه مغناطیسی
residential area U ناحیه مسکونی
geiger muller region o. plateau U ناحیه قطع
intermediate zone U ناحیه ی میانی
input area U ناحیه ورودی
indifference zone U ناحیه خنثی
hypnogenic zone U ناحیه خواب زا
gold field U ناحیه زرخیز
goldfield U ناحیه زرخیز
range of storke U ناحیه ضربه
range of variation U ناحیه تغییر
heat affected zone U ناحیه پیوند
radius of action U ناحیه رانندگی
forbidden zone U ناحیه ممنوع
dead space U ناحیه کور
measuring range U ناحیه ی سنجش
littoral U ناحیه ساحلی
pyramidal area U ناحیه هرمی
depletion area U ناحیه تخلیه
frequency region U ناحیه فرکانس
depletion barrier U ناحیه تخلیه
depletion zone U ناحیه تخلیه
depletion layer U ناحیه تخلیه
sciatic U ناحیه چاربند
scan area U ناحیه پیمایش
edge zone U ناحیه لبه
fixed area U ناحیه ثابت
recording eara U ناحیه ضبط
territorialization U ایجاد ناحیه
sector U خط کش ریاضی ناحیه
two phase region U ناحیه دو فازی
regions U ناحیه نظامی
regions U ناحیه عملیات
part U سهم ناحیه
wernicke's area U ناحیه ورنیکه
work area U ناحیه کاری
zone of contact U ناحیه تماس
districts U ناحیه نظامی
district U ناحیه نظامی
zone U منطقه ناحیه
Sept U ناحیه محصو
range of variation U ناحیه انحراف
sectors U خط کش ریاضی ناحیه
zones U منطقه ناحیه
erogenous zone U ناحیه شهوتزا
erogenous zones U ناحیه شهوتزا
range of adjustment U ناحیه تنظیم
slums U ناحیه فقیرنشین
slum U ناحیه فقیرنشین
region U ناحیه نظامی
lumbar U ناحیه کمر
the abdominal region U ناحیه شکم
touch spot U ناحیه بساوشی
region U ناحیه عملیات
region U ناحیه فضا
regions U ناحیه فضا
terrain U زمین ناحیه
Equator U ناحیه استوایی
regionalism U ناحیه گرایی
hot temperature zone U ناحیه بسیار گرم
regionalist U منطقهای ناحیه گرای
high frequency range U ناحیه ی فرکانس بالا
heating zone U منطقه یا ناحیه حرارتی
to level off U یکنواخت شدن [ناحیه ای]
domains U ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
naval district U ناحیه عملیات دریایی
regionalistic U منطقهای ناحیه گرای
zone U ناحیه دسته بندی
to level off U مسطح شدن [ناحیه ای]
motor perceptual region U ناحیه حرکتی- ادراکی
pierian U وابسته به ناحیه پیریا
poplitaeal U مربوط به ناحیه رکبی
primary projection area U ناحیه فرافکنی نخستین
long wave range U ناحیه موج بلند
primary sensory area U ناحیه حسی نخستین
winging U قسمتی از یک بخش یا ناحیه
interference zone U ناحیه ی تداخل امواج
interference area U ناحیه ی تداخل امواج
wing U قسمتی از یک بخش یا ناحیه
domain U ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
palatinate U ناحیه قلمرو کنت
geiger muller region o. plateau U ناحیه گایگر مولر
tertiary projection area U ناحیه فرافکنی سوم
neck of the woods <idiom> U ناحیه یا قسمتی از کشور
zonule U منطقه یا ناحیه کوچک
papa U پاپ کشیش ناحیه
common storage area U ناحیه اشتراکی انباره
coal field U ناحیه زغال خیز
climate U ناحیه اوضاع جوی
breadbasket U معده ناحیه حاصلخیز
climates U ناحیه اوضاع جوی
bailiwick U ناحیه قلمرو مامور
auditory projection area U ناحیه ادراک شنیداری
popliteal U مربوط به ناحیه رکبی
space charge U ناحیه بار فضا
local area network U شبکه ناحیه محلی
papas U پاپ کشیش ناحیه
sylva U درختان جنگلی یک ناحیه
shielding region U ناحیه حفافت کننده
zones U ناحیه دسته بندی
palest U ناحیه محصور قلمروحدود
drilling range U ناحیه مته کاری
paler U ناحیه محصور قلمروحدود
executive area U ناحیه هماهنگ ساز
rimland U حومه ناحیه مرکزی
fingerprint region U ناحیه اثر انگشتی
pale U ناحیه محصور قلمروحدود
forbidden energy zone U ناحیه انرژی ممنوع
reverse flow regin U ناحیه جریان معکوس
coalfield U ناحیه ذغال خیز
coalfields U ناحیه ذغال خیز
crygenic region U ناحیه انجماد سنجی
coagulation U تجمع مواد در یک ناحیه
delinquency area U ناحیه بزه خیز
catchment areas U ناحیه تحت پوشش
catchment area U ناحیه تحت پوشش
sector commander U فرمانده ناحیه پدافند هوایی
ward heeler U کارچاق کن سیاسی ناحیه بخصوصی
vhf range U ناحیه فرکانس خیلی بالا
rainfall area U منطقه بارش ناحیه بارندگی
superintendent registrar U سرپرست ثبت احوال یک ناحیه
vorlage U خیز برداشتن از ناحیه قوزک پا
territorialization U محدود کردن بیک ناحیه
orbitonasal U وابسته به ناحیه چشمخانه وبینی
depth of hardening zone U عمق ناحیه سخت گردانی
weakest U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weaknesses U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
infrasonic frequency range U ناحیه فرکانس مادون صوت
hyperesthesia U حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
hyperaesthesia U حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
zoomed U بزرگ کردن یک ناحیه از متن
zooms U بزرگ کردن یک ناحیه از متن
outbound U عازم ناحیه دور دست
high frequency region of a spectrum U ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف
zoom U بزرگ کردن یک ناحیه از متن
exurb U ناحیه یا منطقهء خارج شهری
biota U زندگی گیاهان وجانوران یک ناحیه
weaker U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com